زیر مجموعه ی خودم هستم مثل مجموعه ای که سخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم گرچه باغ من از درخت تهی ست عشق آهوی تیزپا شد و من ببر بی حرکت پتوهایم خشمگین نیستم که تا امروز نرسیدم به آرزوهایم نرسیدن رسیدن محض…

دلیلی نیست که به هر بدی و پستی واکنش نشان داد! 😇 گذار از بعضی از مسائل منفی نشونه بزرگی و پختگی آدمه…

تو دوره ای از زندگیم هستم که درونم کاااااملا تاریکه، گم و گیجم، ولی دارم میجنگم و محکم ایستادم، تلاش میکنم …

جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد ياري که تحمل نکند يار نباشد گر بانگ برآيد که سري در قدمي رفت بسيار مگوييد که بسيار نباشد آن بار که گردون نکشد يار سبک روح گر بر دل عشاق نهد بار نباشد تا رنج تحمل نکني…

صبح بیدار شدم، ساعت ۵:۵۸ بود… دوباره خوابیدم که صدایی تو خواب بهم گفت: بنویسش تا بشه (اتفاق بیوفته)! پریدم 😇 مینویسم: این نیز بگذرد! اینقدر میجنگم تا به اونی که میخوام برسم … ما مال همیم … یه جا خوندم که اگه عاشق شدی…